کیمیای هم راهی

مرا تو بی سببی نیستی...

کیمیای هم راهی

مرا تو بی سببی نیستی...

به ارث می‌گذاریم...

استوای سرگیجه می‌شود

زمینِ تب‌کرده در سرخی سیال

با شمال و جنوبِ

بی‌جهت پیچیده

بر مدار بی‌سویِ خورشید

خاموشی

خاموشی

خورشیدِ خاموشی

تا شبی ناگهان

بیگ بنگ

زنگِ مرگ

منگِ منگ

به کیفرِ جان‌فرسایِ فردای بی شعر/ بی شبانه/ بی شاملو

فردای بی تولد/ بی فروغ

...

یکی از شب‌های پر سوز ِ زمستانِ نود و دو