استوای سرگیجه میشود
زمینِ تبکرده در سرخی سیال
با شمال و جنوبِ
بیجهت پیچیده
بر مدار بیسویِ خورشید
خاموشی
خاموشی
خورشیدِ خاموشی
تا شبی ناگهان
بیگ بنگ
زنگِ مرگ
منگِ منگ
به کیفرِ جانفرسایِ فردای بی شعر/ بی شبانه/ بی شاملو
فردای بی تولد/ بی فروغ
...
یکی از شبهای پر سوز ِ زمستانِ نود و دو