بامدادم آخر
طلیعهی آفتابم...
بیست و یک آذر، هشتاد و پنجاُمین زاد روز ِ بامداد ِ شعر ِ ایران خجسته باد.
به مناسبت ِ هشتاد و پنجاُمین زاد روز ِ بامداد ِ شعر ِ ایران، نمایش نامهی آنتیگون اثر ِ احمد شاملو در سایت رسمی شاملو منتشر شده است.
" آنتیگون حماسهی انتخاب است. حماسهی وفاداری، از آن دست تعهدی که به حقیقت اعتبار میبخشد. در جهانی که برادر، برادر را میکشد، در جهان دیوانهی پرآشوبی که مقتدران دم از قانون میزنند و گلوی هم را میدرند. زن تنهایی از دلش فرمان میبرد، بیاعتنا به بازی قدرت، به قیمت جان خویش «نه» میگوید... آنتیگون شاملو، آنتیگون اساطیر یونان نیست، آنتیگونِ انتخاب ماست، انتخاب وفاداری و تعهد در بطن تاریخ دیوانهی بیقرارمان"
فایل ِ این نمایش نامه را از اینجا دانلود کنید.
پ.ن: وب سایت ِ رسمی شاملو با دامنهی "org" از ماه ِ پیش ف ی ل ت ر شده است، برای بازدید از سایت فعلن میتوان از دامنهی "ir" استفاده کرد.
بامداد عزیزمان....ممنون برای فایل این نمایش بزرگ حتما دانلود می کنم.
سلام رئیس
راهش پر رهرو
در حال دانلودیم
ممنون از هماهنگی دیشب
شاملو هم فیلتر؟
ممنون از یادآوری این روز بزرگ و ممنون به خاطر تقسیم زیبائی .
سلام
اگر فیلتر شدن افتخار است پس این بار هم در حق شاملو جفا شده
سلام و ممنون بابت این فایل ...
هر چند فعلن فرصت خواندنش را ندارم .... یا بهتر بگویم تو مود نمایشنامه نیستم این روزها
مخلصیم رفیق
گفتی لازم نیست چیزی بگم
گفتی فقط زود برگردم
پرانرژی
خب
من برگشتم
بیا ببین
خب؟
یادش گرامی
سلام
خوبی عزیز؟
یاد اون روزها به خیر
واسه من هم خیلی خوب بود
دلم تنگشونه
ولی خب چه می شه کرد؟
فعلا...
امیدوارم روزهای بهتر برسه
برگردم فیس بوک پیش شما ها
بنویس
بنویس
بنویس
منتظریم بخوانیم
درود بر شما و درود بر سالیان قبل که می آمدی و می آمدم و کنون نه تو می آیی و نه من !
و چنین است رسم خشم واره ی طبیعت که آدمها یادی بیش نخواهند داشت .
مرا که به یاد دارید و " تنهایی باران"م را ؟
کنون من همانم و تنهایی بارانم " عطر باران" است و
دل همان و رخساره همان و اندیشه نه همان !
اتفاقات می آیند و میروند و
دوستها می آیند و میروند و نمیروند و گاه زخم میریزند و میروند ... گاه زخم میریزند و میمانند !
راستی چه خبر از کیمیای دوست داشتنی ؟
آنوقتها عکسش بود که ما حظ کنیم ببوسیمش از پشت مونیتور . اما الان باید دلتنگیش را ببوسیم ...
سری بیا آنطرفها ...
دلم تنگیده برای دوستهای قدیمی ....
درود
ممنونم برای حضور گرمشما
دوست گرامی من زیاد به وب ما سر میزنم
ولی شما ماه هاست که به دیدارم نیومده بودین
و حتی لینک من هم در بین لینکها نبود. لذا گفتم شما دوستی من را حذف کردین و منهم لینک شما را پاک کردم
به هر جهت ما دوستان قدیم هستیم چه یک دیگر لینک داشته باشیم چه نداشته باشیم
تمام قسمت نظر خواهی من بازاست حتما اشکال از مرورگر شماست .
باز هم هزار بار تشکر بری حضور سبزتون که مایه ارامش این روح خسته شد
همه چیز همه جا بسته است به هر دری میزیم با هزاران امید بسته است . چاره ای نیست
یاد باد ان روزگاران یاد باد
ممنونم دوست قدیمی
به امید دیدار
سلام
اینقدر عقب موندم از نوشته هات که فعلا باید دونه دونه مطالعه کنم.
مرسی حسین جان
دل من هم خیلی تنگ است...
درودی به زلالی مهر
بیا و ببین که هنوز پیوندت در بخش دوستان هست و خودنمایی می کند و تو بی تفاوت نه خبر از کاشانه ی جدیدت دادی و نه دیگر به مهراوه سر میزنی . به هر حال من همچنان ترا دوست خوب خودم میدانم
پیروز باشی و سبز
سلام ...
به روزم با :
" گفتگوی اختصاصی اسحق احمدی در نشریه آوای خلیج فارس ) ویژه نامه ی ناصریا ) "
دوست خوبم منتظر حضورت هستیم ...
یا علی ...
.
ین وبلاگ از هفته ی بعد، تند تند به روز خواهد شد
شاید حتی هر روز
از دفعه ی بعد بدون خبررسانی منتظرتان هستم!
با
3 شعر
زنی برهنه تر از شیشه...
ف ی ل ت ر شدنم در شب یلدا
(ممنونم از دوستانی که آدرس وبلاگ را در لینک های وبلاگشان تصحیح کرده اند)
تهدید با چاقو در دانشکده ی حقوق
چند لینک خواندنی
و
دستــــــه ی تبــــــــر!
.
منتظرت هستم
حسسسسسسسسابی
مرسی واسه ی لینک