کیمیای هم راهی

مرا تو بی سببی نیستی...

کیمیای هم راهی

مرا تو بی سببی نیستی...

تعصب تا چند؟

یکی از دوستانم که از سر اتفاق فکر باز و روشنی دارد در بسیاری زمینه‌ها... به شهر زادگاه‌اش نگاه ِ جانب‌دارانه‌ی خاصی دارد... طرفدار تام و تمام مدیر عامل شرکت است، تنها به این دلیل که همشهری ِ اوست و راه اندیشه را می بندد بر همه‌ی ضعف‌ها و کاستی‌ها... تصویر رییس فلان دانشگاه را در فیس بوک آپلود می‌کند با این ادعا که فرهیخته است و تنها دلیل موجود برای این ادعا همشهری بودن آقای رییس است با این دوست ِ ما...
تا آن جایی که فهمیدم "تعصب" سرچشمه‌ی تباهی‌هاست در کنار تندروی و بی‌خردی... حالا چه فرقی دارد که درباره‌ی مذهب باشد یا درباره‌ی مثلن ناموس -واژه‌ای به نهایت تهوع آور- یا درباره‌ی وطن... یا هر چیز دیگری... راستی چرا تعصب می‌ورزیم؟
نظرات 3 + ارسال نظر
ارغوان پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 01:40

این دوستت احتمالا ترک نیست؟

نه اتفاقن... ترک نیست... ;-)

میله بدون پرچم دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 14:05

سلام
برای این که منفعت دارد
منفعت مادی هم نباشه معنوی که هست
الکی خوش بودن رو می گم

ها... این که بله... تا دلت بخاد... مخلص رفیق

حکیمه شنبه 7 بهمن 1391 ساعت 15:49 http://rahaeyansan.blogfa.com

بخاطر همین تعصب های عوامانه است که بعضی ها با وجود کاستی ها سفت چسبیدن سر جاشون.تعصب پروری خودش ابزاریه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد